جملات او کوتاه تر شدند. او نمی توانست در مورد کلماتی که می خواست به کار ببرد فکر کند. توجه و تمرکز او ضعیف و به شدت تکانشی شد، به طوری که والدینش کابینت ها را قفل میکردند و مواد خطرناک را از دسترس او دور نگه می داشتند،درست همان کاری که درمورد یک نوپا انجام می دادند. حتی وقتی که تشنج ها نسبتا کنترل شد، مشکلات زبانی و شناختی برطرف نشدند. والدین او سالها تلاش کردند راهی بیابند که آن امیرعلی باهوش را که از کودکی شناخته بودند، از زیر سلطه اثرات بعدی تشنج ها رها کنند. او را نزد متخصصین زیادی بردند، به هرکدام نتایج آزمون اولیه او را نشان می دادند، سعی می کردند به آنها بفهمانند که امیرعلی به نوعی باید هنوز به همان باهوشی زمانی که 4 ساله بود، باشد. اما او دوران وحشتناکی را در مدرسه می گذراند. با وجود اینکه مهارت های غیر کلامی اش متناسب با سن بود، ارتباط شفاهی او تلگرافی بود و نقایص درکی شدیدی داشت. سرانجام والدینش با بی میلی پذیرفتند که او را در یک کلاس پر از امکانات آموزش ویژه قرار دهند تا بتوان به نیاز هایش توجه کرد.

Aquired Epilepsic Aphasia/Landau Kleffner Syndrome

همانطور که در مورد آسیب اکتسابی مغز می تواند اثرات شدید و دراز مدت بر برقراری ارتباط و عملکرد مدرسه داشته باشد. در «سندرم لاندو-کلفنر و یا آفازی صرعی اکتسابی» برخی کودکان مانند امیرعلی دوره ای از تکامل طبیعی را می گذرانند، سپس دچار اختلال تشنجی(صرع) می شوند و ناگهان و یا به تدریج مهارتهای زبان را از دست میدهند. خود اختلال تشنجی اغلب از نظر اتیولوژی(علت شناسی) ناشناخته است. شروع  LKS(Landau-Kleffner Syndrome) اغلب بین 4 تا 7 سالگی است، البته می تواند هر زمانی بین 1 تا 13 سالگی اتفاق بیافتد. (میلر، کمپبل، چپمن و ویسمر، 1984). بطور کلی، هرچه شروع سندرم زودتر باشد پیش آگهی بدتر است، همانطور که در دیگر شکل های آسیب اکتسابی مغز مشاهده می شود. در پسران شایع تر از دختران است. علی رغم آفازی های همراه با ضایعات موضعی، LKS معمولا به یک آفازی(زبان پریشی) دائمی می انجامد. تفاوت دیگر بین LKS و آفازی ناشی از ضایعات موضعی این است که درک در LKS شدید تر تحت تاثی قرار میگیرد و خواندن و نوشتن ممکن است سالم باشند (آرام 1998). تشنج های بالینی همیشه آشکار نیستند(هریسون 2001). اما EEG(نوارمغز) غیر طبیعی یکی از دو معیار تشخیصی لازم برای این سندرم است؛ معیار دیگر از دست دادن عملکرد زبان از قبل آموخته شده است. نقایص برقراری ارتباط در 94% افراد مبتلا باقی می ماند(میلر و همکاران،1994) عملکرد شناختی نیز معمولا آسیب می بیند. برای کنترل این حالت هم تدبیر جراحی و هم دارویی به کار رفته است. دارودرمانی برای درمان تشنج ها استفاده می شود که معمولا با داروی ضد تشنج( Anticonvalsant) کنترل می شوند. متاسفانه این دارو ها بر اختلالات زبان مرتبط با سندرم اثری ندارند. درمان با کورتیکو استرویید ها هم آزمایش شده است و پیشنهاداتی وجود دارد که این نوع درمان در برخورد با ناتوانی ارتباطی مؤثرند(هریسون 2001). ( گفتاردرمانی مستقیم اغلب تا کنترل نسبی تشنج ها به تعویق افتاده و یا نقش ابقایی ایفا می کند. هرچند مشاورات به والدین و مراقبین در هر مقطعی مفیدخواهد بود.)